غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 281 (باب - 11)
(رواياتى در مورد آنچه از صبر و خوددارى و انتظار فرج و ترك شتاب نسبت به امر خدا و تدبير او كه شيعه بدان امر شده است)
(باب- 11)
(رواياتى در مورد آنچه از صبر و خوددارى و انتظار فرج و ترك شتاب نسبت به امر خدا و تدبير او كه شيعه بدان امر شده است)
(1) 1- ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر عليه السّلام- به من فرمود: ناگزير آتشى از ناحيه آذربايجان زبانه خواهد كشيد كه هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد، چون چنين شود خانهنشين باشيد (بىطرف بمانيد) و تا آنگاه كه ما در خانه نشستهايم شما نيز خانهنشين باشيد و چون كسى كه از طرف ما حركت مىكند فعّاليت خود را آغاز كرد به سوى او بشتابيد (به هر نحو ممكن) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اكنون به او مىنگرم كه ميان ركن و مقام به فرمانى جديد از مردم بيعت مىگيرد، فرمانى كه بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:
واى بر سركشان عرب از شرّى كه روى نموده است».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 277
(1) 2- ابو الجارود از امام باقر عليه السّلام روايت كرده است گويد: به آن حضرت عرض كردم: «مرا دستورى فرمائيد، پس فرمود: ترا به پرهيزگارى سفارش مىكنم و نيز به اينكه خانهنشين باشى و در گردهمائى و جمع اين مردم شركت و فعّاليّتى نكنى، و از آنان كه از ما خاندان خروج مىكنند دور باش كه آنان چيزى به دست ندارند و به چيزى هم نائل نمىشوند، بدان كه بني اميّه را حكومتى است كه مردم توان بازستاندنش را ندارند و براى اهل حقّ دولتى است كه چون فرا رسد خداوند زمامش را به هر كس از ما خاندان بخواهد مىسپارد، پس هر كس از شما آن را دريافت، نزد ما در مقام بلند خواهد بود و اگر پيش از آن دولت وفات يافته باشد خداوند برايش نيكى خواسته است. بدان كه هيچ گروهى براى برطرف ساختن ستم يا عزّت بخشيدن دينى قيام نمىكند مگر اينكه مرگ و گرفتارى دامنگيرش مىشود، تا اينكه جمعيّتى به پا خيزند كه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در بدر بودهاند كه كشتگانشان به خاك سپرده نشود و به خاك افتادگانشان از زمين برداشته نشود و زخميانشان درمان نگردد، عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمود: فرشتگان». (2) 3- ابو الجارود گويد: شنيدم امام باقر عليه السّلام مىفرمود: «كسى از ما خاندان نيست كه
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 278
به دفع ستمى يا فراخواندن به سوى حقّى برخيزد مگر اينكه گرفتارى دامنگيرش مىشود تا آنگاه كه جمعيّتى كه در بدر حضور داشته قيام نمايد، كه كشتگانش به خاك سپرده نشود و زخميانش درمان نگردد، عرض كردم: منظور [امام باقر عليه السّلام] چه كسانى است؟ فرمود: فرشتگان-». (1) 4- حارث بن عبد اللَّه اعور همدانىّ گويد: امير المؤمنين عليه السّلام بر منبر كوفه فرمود:
«چون خاطب هلاك شود و صاحب زمان روى برتابد و دلهائى باقى بماند كه زيرورو گردد [پس] پارهاى از آنها دلهائى پر خير و بركت و پارهاى بىخير و بركت باشند، آرزومندان هلاك شوند و از هم گسيختگان پراكنده شوند و مؤمنان بر جاى بمانند و چقدر اندكاند سيصد نفر يا چيزى بيشترند، جماعتى به همراه ايشان خواهند جنگيد كه همراه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در روز بدر جنگيدند، نه كشته مىشوند نه مىميرند».
معنى فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه: «صاحب عصر روى گرداند» مراد آن حضرت صاحب ناپيداى همين زمان است كه به خاطر تدبير خداوند كه واقع شده از ديدگان اين
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 279
مردم روى برتافته است، (1) سپس مىفرمايد: «و دلهائى به جاى بماند كه پارهاى پر خير و بركت و بعضى بىخير و بركت است» و مراد از آن، دلهاى شيعيان است كه در اين غيبت و سرگردانى دگرگون مىشود، پس هر كه از آنان بر حقّ پايدار باشد (مخصب) پرخير و بركت و هر كه از حقّ به گمراهى و گفتار باطل گرايد (مجدب) بىخير و بركت است، پس امير المؤمنين عليه السّلام فرموده: «آرزومندان هلاك گردند» اين نكوهش آنان است و آنان كسانىاند كه در امر خدا شتابجوئى مىكنند و در مقام تسليم نيستند و اين مدّت را طولانى مىپندارند پس قبل از آنكه فرجى ببينند مىميرند آنگاه خداوند از اهل صبر و تسليم كسى را كه بخواهد به جاى مىگذارد تا به مرتبه شايستهاش برساند و آنان مؤمنان و افرادى با اخلاصاند و تعدادشان اندك است كه آن حضرت شماره آنان را سيصد نفر و يا بيشتر فرموده است، افرادى كه بواسطه نيروى ايمان و درستى يقينشان خداوند براى يارى ولىّ خود و جنگيدن با دشمن خويش به آنان اهليّت عطا فرموده است، و آنان همان گونه كه در روايت آمده، به هنگام مستقرّ شدن آن حضرت در مقرّ حكومتى خود و سر آمدن جنگ، نمايندگان و حكمرانان منصوب از طرف آن حضرت در روى زمين خواهند بود. سپس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «به همراه آنان جماعتى مىجنگند كه همراه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در بدر جنگيدهاند، نه كشته مىشوند و نه مىميرند» منظور او اين است كه خداى عزّ و جلّ اين سيصد و چند نفر اصحاب خالص
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 280
حضرت قائم عليه السّلام را به وسيله فرشتگان روز بدر يارى مىفرمايد (1) و آنان نيروى رزمى آن حضرتاند، خداوند ما را از كسانى قرار دهد كه اهليّت يارى دينش را در ركاب وليّش به آنان عطا فرموده، و در اين مورد با ما چنان رفتار كند كه او را سزا است. (2) 5- ابو المرهف گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «محاضير (اسبان تندرو در مسابقه) هلاك شدند، گويد: عرض كردم محاضير چيست؟ فرمود: همان شتابجويان (كه خواستار شتاب و زودتر فرا رسيدن امر خدا از موعد مقرّر آن شدند) و مقرّبون (كسانى كه قائلند فرج نزديك است) نجات يافتند، و قلعه بر پىها و ميخهايش استوار ماند، خانههاى خود را باشيد (فعّاليّتهاى سياسى نكنيد و بىطرف بمانيد) كه غبار فتنه به زيان كسى است كه آن را برانگيزد، هيچ گاه آنان براى شما گرفتارى و مصيبتى تدارك نمىبينند مگر اينكه خداوند مشغوليّتى براى آنان پيش مىآورد، مگر كسى كه خود متعرّض ايشان شود (خود خويشتن را دم تيغ آنان دهد)». (3) 6- ابو بكر حضر مىگويد: «من و أبان بر امام صادق عليه السّلام وارد شديم و اين مقارن با
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 281
زمانى بود كه پرچمهاى سياه در خراسان ظهور كرده بود، عرض كرديم: نظر شما چيست؟ آن حضرت فرمود: در خانههاى خود بنشينيد، هر گاه ديديد ما بر مردى گرد آمدهايم شما نيز با سلاح به يارى ما برخيزيد» (به سوى ما بشتابيد). (1) 7- علىّ بن اسباط بواسطه يكى از يارانش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «زبانهايتان را نگاه داريد و در خانههاى خود بنشينيد كه هرگز كارى كه مخصوص شما باشد دامنگيرتان نشود بلكه همگانى باشد و همواره زيديّه سپر بلاى شما باشند». (2) 8- عبد الرّحمن بن كثير گويد: روزى خدمت امام صادق عليه السّلام بودم و مهزم اسدى نيز نزد آن حضرت بود و گفت: «خداوند مرا فدايت كند اين امر [كه منتظرش هستيد] كى واقع خواهد شد كه [بر ما] بسيار به درازا كشيد، پس آن حضرت فرمود: [اى مهزم] آرزومندان خطا كردند و شتابجويان هلاك شدند و آنان كه در مقام تسليماند نجات يافتند و به سوى ما باز خواهند گشت».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 281 (باب - 11)(رواياتى در مورد آنچه از صبر و خوددارى و انتظار فرج و ترك شتاب نسبت به امر خدا و تدبير او كه شيعه بدان امر شده است)
(باب- 11) (رواياتى در مورد آنچه از صبر و خوددارى و انتظار فرج و ترك شتاب نسبت به امر خدا و تدبير او كه شيعه بدان امر شده است)
(1) 1- ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر عليه السّلام- به من فرمود: ناگزير آتشى از ناحيه آذربايجان زبانه خواهد كشيد كه هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد، چون چنين شود خانهنشين باشيد (بىطرف بمانيد) و تا آنگاه كه ما در خانه نشستهايم شما نيز خانهنشين باشيد و چون كسى كه از طرف ما حركت مىكند فعّاليت خود را آغاز كرد به سوى او بشتابيد (به هر نحو ممكن) اگر چه بر دست و زانو. به خدا سوگند گوئى هم اكنون به او مىنگرم كه ميان ركن و مقام به فرمانى جديد از مردم بيعت مىگيرد، فرمانى كه بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:
واى بر سركشان عرب از شرّى كه روى نموده است».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 277
(1) 2- ابو الجارود از امام باقر عليه السّلام روايت كرده است گويد: به آن حضرت عرض كردم: «مرا دستورى فرمائيد، پس فرمود: ترا به پرهيزگارى سفارش مىكنم و نيز به اينكه خانهنشين باشى و در گردهمائى و جمع اين مردم شركت و فعّاليّتى نكنى، و از آنان كه از ما خاندان خروج مىكنند دور باش كه آنان چيزى به دست ندارند و به چيزى هم نائل نمىشوند، بدان كه بني اميّه را حكومتى است كه مردم توان بازستاندنش را ندارند و براى اهل حقّ دولتى است كه چون فرا رسد خداوند زمامش را به هر كس از ما خاندان بخواهد مىسپارد، پس هر كس از شما آن را دريافت، نزد ما در مقام بلند خواهد بود و اگر پيش از آن دولت وفات يافته باشد خداوند برايش نيكى خواسته است. بدان كه هيچ گروهى براى برطرف ساختن ستم يا عزّت بخشيدن دينى قيام نمىكند مگر اينكه مرگ و گرفتارى دامنگيرش مىشود، تا اينكه جمعيّتى به پا خيزند كه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در بدر بودهاند كه كشتگانشان به خاك سپرده نشود و به خاك افتادگانشان از زمين برداشته نشود و زخميانشان درمان نگردد، عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمود: فرشتگان». (2) 3- ابو الجارود گويد: شنيدم امام باقر عليه السّلام مىفرمود: «كسى از ما خاندان نيست كه
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 278
به دفع ستمى يا فراخواندن به سوى حقّى برخيزد مگر اينكه گرفتارى دامنگيرش مىشود تا آنگاه كه جمعيّتى كه در بدر حضور داشته قيام نمايد، كه كشتگانش به خاك سپرده نشود و زخميانش درمان نگردد، عرض كردم: منظور [امام باقر عليه السّلام] چه كسانى است؟ فرمود: فرشتگان-». (1) 4- حارث بن عبد اللَّه اعور همدانىّ گويد: امير المؤمنين عليه السّلام بر منبر كوفه فرمود:
«چون خاطب هلاك شود و صاحب زمان روى برتابد و دلهائى باقى بماند كه زيرورو گردد [پس] پارهاى از آنها دلهائى پر خير و بركت و پارهاى بىخير و بركت باشند، آرزومندان هلاك شوند و از هم گسيختگان پراكنده شوند و مؤمنان بر جاى بمانند و چقدر اندكاند سيصد نفر يا چيزى بيشترند، جماعتى به همراه ايشان خواهند جنگيد كه همراه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در روز بدر جنگيدند، نه كشته مىشوند نه مىميرند».
معنى فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه: «صاحب عصر روى گرداند» مراد آن حضرت صاحب ناپيداى همين زمان است كه به خاطر تدبير خداوند كه واقع شده از ديدگان اين
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 279
مردم روى برتافته است، (1) سپس مىفرمايد: «و دلهائى به جاى بماند كه پارهاى پر خير و بركت و بعضى بىخير و بركت است» و مراد از آن، دلهاى شيعيان است كه در اين غيبت و سرگردانى دگرگون مىشود، پس هر كه از آنان بر حقّ پايدار باشد (مخصب) پرخير و بركت و هر كه از حقّ به گمراهى و گفتار باطل گرايد (مجدب) بىخير و بركت است، پس امير المؤمنين عليه السّلام فرموده: «آرزومندان هلاك گردند» اين نكوهش آنان است و آنان كسانىاند كه در امر خدا شتابجوئى مىكنند و در مقام تسليم نيستند و اين مدّت را طولانى مىپندارند پس قبل از آنكه فرجى ببينند مىميرند آنگاه خداوند از اهل صبر و تسليم كسى را كه بخواهد به جاى مىگذارد تا به مرتبه شايستهاش برساند و آنان مؤمنان و افرادى با اخلاصاند و تعدادشان اندك است كه آن حضرت شماره آنان را سيصد نفر و يا بيشتر فرموده است، افرادى كه بواسطه نيروى ايمان و درستى يقينشان خداوند براى يارى ولىّ خود و جنگيدن با دشمن خويش به آنان اهليّت عطا فرموده است، و آنان همان گونه كه در روايت آمده، به هنگام مستقرّ شدن آن حضرت در مقرّ حكومتى خود و سر آمدن جنگ، نمايندگان و حكمرانان منصوب از طرف آن حضرت در روى زمين خواهند بود. سپس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «به همراه آنان جماعتى مىجنگند كه همراه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در بدر جنگيدهاند، نه كشته مىشوند و نه مىميرند» منظور او اين است كه خداى عزّ و جلّ اين سيصد و چند نفر اصحاب خالص
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 280
حضرت قائم عليه السّلام را به وسيله فرشتگان روز بدر يارى مىفرمايد (1) و آنان نيروى رزمى آن حضرتاند، خداوند ما را از كسانى قرار دهد كه اهليّت يارى دينش را در ركاب وليّش به آنان عطا فرموده، و در اين مورد با ما چنان رفتار كند كه او را سزا است. (2) 5- ابو المرهف گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «محاضير (اسبان تندرو در مسابقه) هلاك شدند، گويد: عرض كردم محاضير چيست؟ فرمود: همان شتابجويان (كه خواستار شتاب و زودتر فرا رسيدن امر خدا از موعد مقرّر آن شدند) و مقرّبون (كسانى كه قائلند فرج نزديك است) نجات يافتند، و قلعه بر پىها و ميخهايش استوار ماند، خانههاى خود را باشيد (فعّاليّتهاى سياسى نكنيد و بىطرف بمانيد) كه غبار فتنه به زيان كسى است كه آن را برانگيزد، هيچ گاه آنان براى شما گرفتارى و مصيبتى تدارك نمىبينند مگر اينكه خداوند مشغوليّتى براى آنان پيش مىآورد، مگر كسى كه خود متعرّض ايشان شود (خود خويشتن را دم تيغ آنان دهد)». (3) 6- ابو بكر حضر مىگويد: «من و أبان بر امام صادق عليه السّلام وارد شديم و اين مقارن با
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 281
زمانى بود كه پرچمهاى سياه در خراسان ظهور كرده بود، عرض كرديم: نظر شما چيست؟ آن حضرت فرمود: در خانههاى خود بنشينيد، هر گاه ديديد ما بر مردى گرد آمدهايم شما نيز با سلاح به يارى ما برخيزيد» (به سوى ما بشتابيد). (1) 7- علىّ بن اسباط بواسطه يكى از يارانش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «زبانهايتان را نگاه داريد و در خانههاى خود بنشينيد كه هرگز كارى كه مخصوص شما باشد دامنگيرتان نشود بلكه همگانى باشد و همواره زيديّه سپر بلاى شما باشند». (2) 8- عبد الرّحمن بن كثير گويد: روزى خدمت امام صادق عليه السّلام بودم و مهزم اسدى نيز نزد آن حضرت بود و گفت: «خداوند مرا فدايت كند اين امر [كه منتظرش هستيد] كى واقع خواهد شد كه [بر ما] بسيار به درازا كشيد، پس آن حضرت فرمود: [اى مهزم] آرزومندان خطا كردند و شتابجويان هلاك شدند و آنان كه در مقام تسليماند نجات يافتند و به سوى ما باز خواهند گشت».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 287 (باب - 11)(رواياتى در مورد آنچه از صبر و خوددارى و انتظار فرج و ترك شتاب نسبت به امر خدا و تدبير او كه شيعه بدان امر شده است)
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 282
(1) 9- عبد الرّحمن بن كثير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده در باره اين آيه كه مىفرمايد: «امر خداوند به زودى فرا رسد در آمدنش شتاب نكنيد» «1» آن حضرت فرمود: آن امر ما است، خداى عزّ و جلّ امر فرموده كه در مورد آن شتاب نشود تا آنكه [خداوند] او را با سه [لشكر] يارى فرمايد كه عبارتند از: فرشتگان، مؤمنان و هراس، و خروج آن حضرت همانند هجرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است و اين برابر فرمايش خداى تعالى است كه: «همچنان كه پروردگارت تو را به حق و راستى از خانهات به در آورد». «2» (2) 10- صالح بن ميثم و يحيى بن سابق از امام باقر عليه السّلام روايت كردهاند كه آن حضرت فرمود: «اصحاب محاضير (تندروان) هلاك شدند و مقرّبون (كه فرج را نزديك مىشمارند) نجات يافتند و قلعه بر ميخها و پىهاى استوارش پابرجا ماند، همانا پس از اندوه و تنگدلى گشايشى شگرف خواهد بود». (3) 11- ابو خالد كابلىّ گويد: علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود: «دوست مىداشتم رهايم
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 283
مىگذاشتند (آزاد بودم) با مردم سه كلمه سخن مىگفتم سپس خداوند هر گونه اراده مىفرمود در باره من رفتار مىكرد، امّا عهدى با خدا بستهايم كه صبر پيشه كنيم، و بعد اين آيه را تلاوت فرمود: وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ «1» (و خبر آن را پس از مدّتى البتّه خواهيد دانست) و نيز كلام خداى تعالى را تلاوت فرمود: وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ- الآيه» (و حتما شما از زخم زبان آنان كه پيش از شما بر آنان كتاب آسمانى نازل شده و از مشركين آزار فراوانى خواهيد ديد و اگر صبر كنيد و پرهيزگار باشيد همانا آن سبب نيرو و موفّقيت در كارها است». «2» (1) 12- ابو الطّفيل گويد: امام باقر عليه السّلام از پدر خويش علىّ بن الحسين عليهما السّلام روايت فرموده كه ابن عبّاس كسى را نزد علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرستاد تا معنى اين آيه را بپرسد كه: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا «3»: (اى اهل ايمان در كار دين پايدار باشيد و يك ديگر را به پايدارى سفارش كنيد و مراقب مرزتان باشد) پس علىّ بن- الحسين عليهما السّلام خشمگين شد و به سئوالكننده فرمود: دوست مىداشتم آن كس كه تو را به اين امر گسيل داشته خود بدان پرسش با من روبرو مىشد، سپس فرمود: آيه در باره پدرم و ما خاندان نازل شده است و مراقبت از آن مرز (پايگاه) كه بدان مأموريم هنوز فرا نرسيده است و در آيندهاى نزديك ذرّيّهاى از نسل ما كه وظيفه آن را به عهده دارد
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 284
بوجود خواهد آمد، سپس فرمود: بدان كه در صلب او- يعنى ابن عبّاس- سپردهاى است كه براى آتش دوزخ آفريده شده، در آينده نزديك اقوامى را دسته دسته از دين خدا خارج خواهند ساخت و زمين با خونهاى جوجهگانى از جوجهگان آل محمّد رنگين خواهد شد، آن جوجهگان كه بىموقع و نابهنگام قيام مىكنند و چيزى را كه مىطلبند بدان نخواهند رسيد ولى آنان كه اهل ايمانند مراقب بوده و صبر مىكنند و يك ديگر را به بردبارى سفارش مىنمايند تا خداوند حكم فرمايد و او بهترين حاكمان است». (1) 13- بريد بن معاوية العجلى در باره اين فرمايش خداى عزّ و جلّ كه مىفرمايد:
«اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: يعنى صبر كنيد بر انجام واجبات الهى و پايدارى كنيد در برابر دشمنان و مراقب امامتان [كه به انتظارش هستيد] باشيد». (2) 14- جابر از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «مثل خروج قائم ما خاندان مانند خروج رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است، و مثل آن كس كه از ما خاندان قبل از قيام قائم بپا خيزد بسان جوجهاى است كه پرواز كند و از آشيانه خود فرو افتد و كودكان با
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 285
آن به بازى پردازند (دستخوش بازيچه كودكان شود)». (1) 15- علاء به سيابه از امام صادق عليه السّلام روايت كرده آن حضرت فرمود: «هر كس از شما كه به حال انتظار بر اين امر از دنيا رود همانند كسى است كه در سرا پرده خاصّ امام قائم باشد». (2) 16- ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه روزى آن حضرت فرمود: «آيا شما را از چيزى آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملى را از بندگان نمىپذيرد؟ عرض كردم: بفرمائيد، فرمود: گواهى دادن بر اينكه هيچ معبودى جز خدا نيست و اينكه محمّد صلّى اللَّه عليه و آله بنده [و فرستاده] او است، و اقرار به هر آنچه خداوند امر فرموده و ولايت براى ما و بيزارى از دشمنان ما- يعنى ما امامان بخصوص- و تسليم شدن به آنان و پرهيزگارى و كوشش و خويشتندارى و چشم به راه قائم عليه السّلام بودن، سپس فرمود:
همانا ما را دولتى است كه هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر كار مىآورد، سپس فرمود:
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 286
هر كس كه بودن در شمار ياران قائم شادمانش سازد بايد به انتظار باشد و با حال انتظار به پرهيزگارى و خلق نيكو رفتار كند و اوست منتظر، پس اگر اجلش برسد و امام قائم عليه السّلام پس از درگذشت او قيام كند، بهره او از پاداش كسى است كه آن حضرت را دريافته باشد، پس بكوشيد و منتظر باشيد، گوارا باد شما را اى جماعتى كه مشمول رحمت خدا هستيد». (1) 17- جابر بن يزيد از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «تا آسمان و زمين ساكن است شما نيز ساكن و بىجنبش باشيد- يعنى بر هيچ كس خروج نكنيد- كه كار شما پوشيدگى ندارد، بدانيد كه آن نشانهاى از جانب خداى عزّ و جلّ است نه از جانب مردم، بدانيد كه آن از آفتاب روشنتر است و بر نيكوكار و زشت كار پنهان نخواهد ماند، آيا صبح را مىشناسيد؟ امر شما همانند صبح است كه پنهان ماندن در آن راه ندارد».
بنگريد- خدايتان رحمت كند- بدين ادب آموزى از سوى امامان عليهم السّلام و نيز به فرمان آنان و آئين ايشان در مورد صبر و خوددارى و چشم به راه بودن براى فرج و گشايش و نيز ياد نمودن ايشان از نابود شدن محاضير (تند روان) و شتابجويان
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 287
(خواستاران زود فرا رسيدن) (1) و دروغ گفتن آرزوكنندگان، و تسليمشوندگان به بيان ايشان در مورد [چگونگى] رهائى يافتن و ستودن و به نيكى ياد كردن ايشان از بردباران پابرجا و استوار، و تشبيه امامان عليهم السّلام ايشان را از حيث پايدارى به پابرجائى قلعه بر ميخهايش بنگريد، پس- خدايتان رحمت كناد- به ادب آموزى ايشان ادب آموخته و مهذّب شويد و دستورشان را گردن نهيد و به گفتارشان تسليم باشيد و از آئين ايشان در نگذريد و از آن جمله نباشيد كه خواسته دل و شتاب هلاكشان ساخته و حرص و افزونطلبى آنان را از مسير حقّ و طريق نورانى و درخشان منحرف ساخته است.
خداوند ما و شما را بدان چه در آن سلامت و امن از گزند فتنه است موفّق بدارد و بر بينش نيك پابرجايمان دارد و به منّ و احسان خويش ما و شما را بر پيمودن راه راستى كه به رضاى او مىانجامد و نتيجهاش جاى گرفتن در بهشت او به همراه برگزيدگان و خالصان اوست وادارد
نظرات شما عزیزان: